خرید از سراسر دنیا

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» آشنایی با شاعران بزرگ ایرانی (1) : مولانا

آشنایی با شاعران بزرگ ایرانی (1) : مولانا

آشنایی با شاعران بزرگ ایرانی (2) : مولانا

جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولانا، مولوی و رومی ‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴ در شهر بلخ متولد شد و ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری در قونیه چشم از جهان فروبست. او یکی از پرآوازه ترین شاعران ایرانی است. نام کامل وی «محمد بن محمد بن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی استفاده می شده است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده‌است.

نفوذ مولوی فراتر از مرز‌های ملی و تقسیمات قومی است. ایرانیان، تاجیک‌ها، ترک‌ها، یونانیان، پشتون‌ها، دیگر مسلمانان آسیای مرکزی و مسلمانان آسیای جنوب شرقی در طی هفت قرن گذشته به شدت از میراث معنوی رومی تأثیر گرفته‌اند.اشعار او به بسیاری از زبان‌های جهان ترجمه شده‌است. ترجمه سروده‌های مولوی که با نام رومی در غرب معروف شده به عنوان محبوب‌ترین و پرفروش‌ترین شاعر در آمریکا شناخته می‌شود. آثار درخشان او جزء میراث معنوی بشر است.

مولانا، یکی از ارکان اساسی زبان و ادبیات پارسی است که نام او نه در ایران، که در پهنه گیتی می‌درخشد. هشتم مهر ماه، روز ملی این شاعر والامقام است که بی شک می‌توان او را در عرصه عرفان و اشعار عارفانه عاشقانه، شاخصترین دانست.

مولوی زادهٔ بلخ بود و در زمان تصنیف آثارش (همچون مثنوی) در قونیه در دیار روم می‌زیست. با آنکه آثار مولوی برای همه جهانیان است ولی پارسی‌زبانان بهرهٔ خود را از او بیشتر می‌دانند، چرا که حدود شصت تا هفتاد هزار بیت او فارسی است و خطبه‌ها و نامه‌ها و تقریرات (تعالیم او به شاگردانش که آن را ثبت کردند و به فارسی غیرادبی و روزانه است) او نیز به فارسی است؛ و تنها حدود هزار بیت عربی و کمتر از پنجاه بیت به زبان‌های یونانی/ترکی (اغلب به‌طور ملمع در شعر فارسی) شعر دارد.آثار مولانا تأثیر فراوانی روی ادبیات و فرهنگ ترکی نیز گذاشته‌است. دلیل این امر این است که اکثر جانشینان مولوی در طریقهٔ تصوف مربوط به او از قونیه بودند و آرامگاه وی نیز در قونیه قرار دارد.برخی مولوی‌شناسان مثل عبدالحسین زرین‌کوب اعتقاد دارند که در دوران مولوی، زبان مردم کوچه و بازار قونیه، زبان فارسی بوده‌است.

لال‌الدین محمد بلخی در ۶ ربیع‌الاول (برابر با ۱۵ مهرماه) سال ۶۰۴هجری قمری در بلخ زاده شد. پدر او معروف به بهاءالدین ولد و سلطان‌العلما، از بزرگان صوفیه و مردی عارف بود . سلطان‌العلما احتمالاً در سال ۶۱۰ قمری، هم‌زمان با هجوم چنگیزخان از بلخ کوچ کرد و قسم خورد که تا محمد خوارزمشاه بر تخت نشسته، به شهر خویش بازنگردد. روایت شده‌است که در مسیر سفر با عطار نیشابوری نیز دیدار کرد و عطار، مولانا را ستود و کتاب اسرارنامه خود را به او هدیه داد. فرانکلین لوئیس از برجسته‌ترین مولوی‌پژوهان غرب این حکایت را رد می‌کند و غیرواقعی می‌داند. وی به قصد حج، به بغداد و سپس مکه و پس از انجام مناسک حج به شام رهسپار شد. سپس با دعوت علاءالدین کیقباد سلجوقی به قونیه رفت و تا اواخر عمر همان‌جا ماند. مولانا در نوزده سالگی با گوهر خاتون ازدواج کرد. سلطان‌العلما در حدود سال ۶۲۸ قمری درگذشت و در همان قونیه آرمید. در آن هنگام مولانا جلال‌الدین ۲۴ سال داشت که مریدان از او خواستند که جای پدرش را پر کند.سید برهان‌الدین محقق ترمذی، مرید پاکدل پدر مولانا بود و نخستین کسی بود که مولانا را به وادی طریقت رهنمون شد. وی سفر کرد تا با مرشد خود، سلطان‌العلما در قونیه ملاقات کند؛ اما وقتی که به قونیه رسید، متوجه شد که او جان باخته‌است. پس نزد مولانا رفت و بدو گفت: در باطن من علومی است که از پدرت به من رسیده. این معانی را از من بیاموز تا خلف صدق پدر شوی. مولانا نیز به دستور او به ریاضت پرداخت و نه سال با او همنشین بود تا اینکه برهان‌الدین رخت بربست.

مولانا در ۳۷ سالگی عارف و دانشمند عصر خود بود و مریدان و مردم از وجودش استفاده می کردند تا اینکه شمس‌الدین محمد بن ملک داد تبریزی روز سه‌شنبه ۲۶ جمادی‌الثانی ۶۴۲ قمری نزد مولانا رفت و مولانا شیفتهٔ او شد. در این ملاقات کوتاه وی دورهٔ پرشوری را آغاز کرد. در این ۳۰ سال، مولانا آثاری برجای گذاشت که از درخشان ترین معارف و اندیشه های بشری است. مولانا حال خود را چنین وصف می‌کند:

طرز تهیه چیز کیک پنیری بدون گلوتن مطلب مرتبط طرز تهیه چیز کیک پنیری بدون گلوتن

زاهد بودم ترانه‌گویم کردی

سر حلقهٔ بزم و باده‌جویم کردی

سجاده‌نشینِ با وقاری بودم

بازیچهٔ کودکانِ کویم کردی

در مورد دیدار شمس تبریزی و مولانا نقل شده که روزی مولوی از راه بازار به خانه بازمی‌گشت که عابری ناشناس گستاخانه از او پرسید: «صراف عالم معنی، محمد برتر بود یا بایزید بسطامی؟» مولانا با لحنی آکنده از خشم جواب داد: «محمد (ص) سر حلقهٔ انبیاست، بایزید بسطام را با او چه نسبت؟» درویش تاجرنما بانگ برداشت: «پس چرا آن یک سبحانک ما عرفناک گفت و این یک سبحانی ما اعظم شأنی به زبان راند؟» مولانا فرو ماند و گفت: درویش، تو خود بگوی. گفت: اختلاف در ظرفیت است که محمد را گنجایش بیکران بود، هر چه از شراب معرفت در جام او می‌ریختند همچنان خمار بود و جامی دیگر طلب می‌کرد. اما بایزید به جامی مست شد و نعره برآورد: شگفتا که مرا چه مقام و منزلتی است! سبحانی ما اعظم شانی! پس از این گفتار، بیگانگی آنان به آشنایی تبدیل شد. نگاه شمس تبریزی به مولانا گفته بود از راه دور به جستجویت آمده‌ام اما با این بار گران علم و پندارت چگونه به ملاقات الله می‌توانی رسید؟

و نگاه مولانا به او جواب داده بود: «مرا ترک مکن درویش و این‌بار مزاحم را از شانه‌هایم بردار.»

شمس تبریزی در حدود سال ۶۴۲ قمری به مولانا پیوست و چنان او را شیدا و علاقه مند کرد، که درس و وعظ را کنار نهاد و به شعر و ترانه و دف و سماع پرداخت و از آن زمان طبعش در شعر و شاعری شکوفا گشت و به سرودن اشعار پرشور عرفانی پرداخت. کسی نمی‌داند شمس تبریزی به مولانا چه گفت و چه آموخت که این‌گونه دگرگونش کرد؛ اما واضح است که شمس تبریزی عالم و جهاندیده بود و برخی به خطا گمان کرده‌اند که او از حیث دانش و فن بی‌بهره بوده‌است که نوشته‌های او بهترین گواه بر دانش گسترده‌اش در ادبیات، لغت، تفسیر قرآن و عرفان است.

تغییر رویه مولانا و دست برداشتن از کرسی تدریس و سجاده پیش نمازی و دادن دست ارادت به شمس تبریزی، عده ای از مدرسان علوم شرعی و برخی از مریدان مولانا را خوش نیامد و نسبت به شمس حسد و دشمنی روا داشتند. شمس اما که خواهان چنین آشوب و بلوایی نبود و از جان خود نیز در هراس بود، بی خبر از قونیه رهسپار دمشق شد.

 

پس از این واقعه، مولانا نامه های بسیار به او نوشت تا به قونیه بازگردد، حتی فرزند خود سلطان ولد را با عده ای از مریدان به دمشق گسیل کرد تا سر انجام شمس تسلیم اصرار مولانا شده و به قونیه بازگشت. اما این بار نیز همان حسد ها و دشمنی ها شمس را مجبور به ترک قونیه کرد؛ سفری بی بازگشت که سالها مولانا را در آتش هجر سوزاند و بن مایه سرایش غزل های سوزان شد.

 

مولانا دو سال به دنبال او بود و خود دو بار به جستجوی شمس به دمشق رفت، اما آن گاه که از یافتن شمس در جهان بیرون نا امید شد،به ناچار به جستجوی او در خویش پرداخت و همین احساس به او آرامش می داد.

شمس همچون قدمای صوفیه، تربیت سالکان مستعد را وسیله‌ای برای تزکیه و تکمیل خود می‌دانست. لذا او خود را در این جهان از آن عوام‌الناس نمی‌دانست، بلکه آمده بود که انگشت بر رگ بندگان خاص خدا بگذارد و آن را بیدار و فعال کند. بنابراین رابطه شمس و مولانا بر خلاف پندار عامه رابطه‌ای یک جانبه نبود، بلکه هر دو بر یکدیگر اثر گذاشتند و اثر گرفتند. آنچه شمس به مولوی یاد داد ورای تمام آنچه بود که مولوی تا آن زمان دریافته و عمل کرده بود. او بار دیگر مولوی را به عالم روحانی که مولوی در کودکی و در خانه پدر تجربه کرده بود بازگرداند و به او تسلیم محض در برابر خدا و دوری از وابستگی های دنیوی را یادآوری کرد. چرا که اعتقاد داشت این تعلقات در رسیدن به معبود و سیر الی الله مانع و حجاب است و تا این حجاب از بین نرود فناء فی الله مقدور نیست. در حقیقت بزرگت رین، گرانبها ترین و شاید بتوان گفت تنها هدیه ای که شمس به مولانا در آن قمار عاشقانه بخشید،”عشق” بود؛

از مولوی آثار فراوانی به جا مانده که مهم ترین شان عبارت هستند از :

آثار منظوم

1-مثنوی معنوی: مثنوی معنوی مهم‌ترین اثر مولوی است. این مجموعه شعر دارای شش جلد است و بیست و هفت هزار بیت دارد.بسیاری، مثنوی معنوی را یکی از بزرگترین آثار شعر عرفانی قلمداد می کنند.شیخ بهایی در توصیف «مثنوی معنوی» اینگونه می‌گوید:

من نمی‌گویم که آن عالیجناب

هست پیغمبر ولی دارد کتاب

مثنوی معنوی مولوی

هست قرآنی به لفظ پهلوی

2-دیوان شمس تبریزی: «غزلیات» یا «دیوان شمس تبریزی»، شامل غزلیات پرشور مولاناست به همراه قصائد و رباعیات وی که به سبب زبان روان و عاشقانه های بی نظیرش، محبوبیتی بسیار در بین اهالی زبان پارسی دارد. این مجموعه متشکل از سی و پنج هزار بیت به زبان فارسی، هزار بیت به زبان عربی و کمتر از دویست بیت به زبان های ترکی و یونانی است.

3-رباعیات: رباعیات مولانا بخشی از دیوان اوست. این قسمت از آثار مولانا در مطبعهٔ اختر (استانبول) به سال ۱۳۱۲ هجری قمری به چاپ رسیده و متضمن ۱۶۵۹ رباعی یا ۳۳۱۸ بیت است که بعضی از آن‌ها به شهادت قرائن از آن مولانا می باشد و دربارهٔ قسمتی هم تردید داریم و معلوم نیست که انتساب به وی درست باشد.

آثار منثور او به طور خلاصه عبارتند از:

فیه ما فیه

مجالس سبعه

مکتوبات

درخصوص زندگی مولوی فیلمی در سال ۱۳۹۳ با نام جلال‌الدین از شبکه ۱ تلویزیون ایران پخش شد.

در پاییز ۹۸ خبر ساخت فیلم «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی بر سر زبان ها افتاد. موضوع این فیلم در مورد برهه‌هایی از زندگی مولانا به صورت مشترک میان ایران و ترکیه و با بازی پارسا پیروز فر و شهاب حسینی بود.








فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  فروش تجهیزات ویپ   |   تهران وکیل   |   گردشگری ارم بلاگ   |   مشاور ایرانی در لندن  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


اعداد فرشته در عشق و روابط عاشقانه! ✓ کانال یوتیوب اعداد فرشته در عشق و روابط عاشقانه! ✓ کانال یوتیوب مشاهده